محمدرضا شرفی خبوشان گفت: کافی است برای نوشتن از معصومان و جریانی مانند عاشورا، ضمن تأمل بر اسناد، روایات و گزارههای تاریخی مدون، بر دورانها و سرنوشت انسانِ این دورانی هم توجه کنیم، زیرا باورهای انسان امروزی با جریان عاشورا چنان گره خورده که نویسنده باهوش با نگاه کردن به سرنوشت انسانِ دوران معاصر میتواند آثار ماندگار خلق کند.
به گزارش روابط عمومی خانه کتاب و ادبیات ایران، همزمان با دومین روز از ماه محرمالحرام، نشست دوم از سلسله نشستهای «تکیه کتاب» با عنوان «داستاننویسی با محوریت معصومین»، یکشنبه (نهم مردادماه 1401) با سخنرانی صادق کرمیار و محمدرضا شرفی خبوشان و اجرای میرشمسالدین فلاح هاشمی از سوی خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار خواهد شد.
نیازمند استفاده از تکنیکهای بهروز روایی در بیان واقعه عاشورا هستیم
محمدرضا شرفی خبوشان، نویسنده و مدرس ادبیات در بخش ابتدایی این نشست در ارتباط با شیوه نوشتن برای معصومین (ع)، بیان کرد: ما با یک مقوله بسیار دشوار روبهرو هستیم از این جهت که میخواهیم درباره امامان معصوم داستان بنویسیم و داستان عرصه نوشتن از شخصیتهاست. شخصیتهایی که سیر تکاملی را طی میکنند. در داستان مدرن، شخصیتها خاکستری هستند با نقاط قوت و ضعف، اما وقتی میخواهیم درباره امام معصوم بنویسیم، دیگر شخصیتها خاکستری نیستند؛ شخصیتهایی که به پاکی و معصومیت آنها ایمان داریم.
وی ادامه داد: این مسأله مطرح است که چگونه میتوان معصومین که ستایشبرانگیز و بدون هیچ خللی هستند را در آیینه داستان قرار داد؟ عرصه وسیعی است که دشواریهایی دارد. با وجود دشواریها، هیچ بُنبستی برای نوشتن از امام معصوم وجود ندارد که این به پیشینه ارزشمند ادبیات داستانی برمیگردد.
نویسنده رمان «بیکتابی» گفت: میخواهیم نوشتن از ائمه را ذیل ادبیات دینی و حماسی طبقهبندی کنیم. اگر ادبیات دینی خودمان را بررسی کنیم، در این نوع، شخصیت قهرمان بدون هیچ خللی است و هیچ نکته تاریکی در شخصیت او وجود ندارد و با بدیها به جدال میپردازد. کافی است نویسنده امروزی با اطمینان و دانش روایی، الگوی خود را حماسههای دینی قرار دهد.
محمدرضا شرفی خبوشان در ادامه تأکید کرد: وقتی صحبت از داستان مدرن میکنیم، لزومی نیست از داستانهای گذشته صرفنظر کنیم، بلکه باید دانش روایی گذشته خود را یافته و با خلاقیت آنها را دوباره خلق کنیم. نویسندگان با قرار دادن چنین الگوهایی از حماسههای دینی پیشروی خود، موانع و دشواریهای نوشتن درباره معصومین را رفع میکنند. ایمان و دانش گذشته روایی میتواند ما را بسیار یاری کند تا فارغ از دشواریها، آثار خوبی خلق کنیم.
وی در بخش دیگری از سخنان خود، با اشاره به کتاب خود با عنوان «موهای تو خانه ماهیهاست»، درباره ارتباط این اثر با نهضت عاشورا، گفت: این کتاب ماجرای دختری از قبلیه بنی اسد است؛ قبیلهای که پس از واقعه عاشورا، به کفن و دفن بدن شهدا و عزاداری برای امام حسین(ع) و خاندان و یارانش میپردازند. در خرداد 1342 یکباره دختر بچهای از سال 61 هجری ظاهر میشود، دختر بچهای که هیچ سند و نامی از او نیست، ولی وجود روایتها و اسناد تاریخی درباره قبیله بنی اسد و مواجهه آنها با واقعه کربلا، چنین شخصیتی را باورپذیر میکند.
این داستاننویس افزود: یکی از راهکارهای از میان برداشتن دشواریها در این حوزه این است که با تکیه بر اسناد انکارناپذیر، برای ترسیم واقعیت، حاشیه واقعیت را به کمک بگیریم. گاهی باید فضایی فراهم کنیم که تخیل بهکار بیفتد که این کار احتیاج به تحقیق و پژوهش، تدبر و تأمل در اسناد و روایات دارد. هر قدر نویسنده اسناد را زیر و رو می کند؛ ریشههایی از حواشی به او منتقل میشود.
محمدرضا شرفی خبوشان اظهار کرد: با وجود اسناد فراوان پیرامون واقعه عاشورا، نوشتن از این واقعه کاری سهل و ممتنع است. بههرحال واقعه عاشورا یک رخداد حماسی است. حماسهای که در دوران تاریخی رخ داده و منابع بسیاری دارد. بنابراین یک نویسنده میتواند از تکنیکها و ایدههایی که از این اسناد بیرون میآورد، استفاده کند.
نویسنده مجموعه داستان «بالای سر آبها» در پاسخ به این پرسش مجری برنامه که چرا آثاری که در غرب درباره به صلیب کشیدن حضرت مسیح(ع) تولید میشوند، هنریتر از آثار دینی در کشور ما است، گفت: این دومقوله چندان قابل مقایسه نیستند. رویکرد نویسنده غربی به دین، کاملا متفاوت از رویکرد نویسنده مسلمان شیعه ایرانی است که درباره امام حسین (ع) کتاب مینویسد. اصلا این موضوع که آثار آنها هنریتر و تأثیرگذارتر است، محل بحث است. باید به مسیر و هدفی که آثار دنبال میکنند، توجه کرد. واقعه عاشورا یک واقعه حی و حاضر است که مردم امروز هم با آن زندگی میکنند. عاشورا، یک واقعه به تاریخ پیوسته نیست. ملتها امروز هم جنگ و انقلابهای خود را به این حادث عظیم پیوند میزنند.
وی ادامه داد: حماسه امام حسین (ع) زنده است، اما در غرب جریانات دینی، جریان گذشته است و چندان با آیینها، رفتار، زندگی و باورهای مردم گره نخورده است. امام حسین (ع) بر تمام امور زندگی ما اثر گذاشته است. برخی نظریهها میگویند که آثار درباره حماسههای ملی وقتی بهوجود میآیند که زمانی از آنها گذشته باشد و مردم فکر میکنند که آن حادثه در حال از بین رفتن است و باید کاری کنند از یاد نرود. این نگاه را نمیتوان به حادثه عاشورا داشت، چون از یاد نرفته و به زندگی امروز پیوند خورده است، اما نیازمند استفاده از تکنیکهای بهروز روایی در بیان واقعه عاشورا هستیم. شیوه نویسنده غربی در گفتن از مسیح (ع)، مناسب نویسنده ما برای گفتن از امام حسین (ع) نیست. نویسنده باید به شیوه روایی مخصوص خود، متناسب با این واقعه زنده برسد.
این مدرس ادبیات همچنین بیان کرد: اگر یک رمان شاخص، فاخر و ماندگار در حوزه دفاع مقدس یا انقلاب اسلامی تولید کنیم، ذیل همین رمان عاشورایی قرار میگیرد. مگر میشود کسی در این زمینهها بنویسد، ولی یادکردی از آن واقعه عظیم نباشد.
محمدرضا شرفی خبوشان در جمعبندی سخنان خود گفت: کافی است برای نوشتن از معصومان و جریانی مانند عاشورا، ضمن تأمل بر اسناد، روایات و گزارههای تاریخی مدون، بر دورانها و سرنوشت انسانِ این دورانی هم توجه کنیم، زیرا باورهای انسان امروزی با جریان عاشورا چنان گره خورده که نویسنده باهوش با نگاه کردن به سرنوشت انسانِ دوران معاصر میتواند آثار ماندگار خلق کند. با وجود محدودیتهایی که حس میکنیم وجود دارند، میتوان دریچههای جدیدی باز کرد. میتوانیم داستانی داشته باشیم برآمده از شرایط موجود با نگاهی ابداعی و ابتکاری. میتوانیم یک گونه خاص ویژه نویسنده مسلمان ایرانی داشته باشیم.
آنچه در روایت تاریخی اهمیت دارد، چندصدایی بودن است
صادق کرمیار؛ نویسنده و کارگردان نیز در نشست «داستاننویسی با محوریت معصومین»، با اشاره به کتاب «نامیرا»، اظهار کرد: این داستان قبل از واقعه عاشورا و در کوفه اتفاق افتاده، ولی محوریت داستان طبیعتا امام حسین (ع) است.
وی در ادامه تبدیل وقایع تاریخی به داستان، افزود: آیا هر واقعه تاریخی برای نویسنده ارزش این را دارد که دستمایه خلق رمان و داستان قرار گیرد؟ چنین چیزی ممکن نیست، زیرا بینهایت واقعه تاریخی داریم که همه کارکرد و ارزش ورود به حیطه داستان را ندارند، بنابراین نویسنده از بین آنها گزینش میکند.
این نویسنده گفت: خودِ روایت تاریخی هم یک روایت است که قطعیت صددرصد ندارد و آن هم از تخیلاتی بهره گرفته که آن تخیلات بر مبنای اسناد و مدارکی بوده است. راویان تاریخ هم نمیتوانند برای نویسنده سندیت داشته باشند. زاویه دید، نوع نگرش و شیوه روایت هریک با هم متفاوت است.
صادق کرمیار در بخش دیگری از سخنان خود بیان کرد: اخیرا برای روایتهای تاریخی، آلترناتیو درست کردهاند. مثلا اگر فلان اتفاق نمیافتاد، روند تاریخ چگونه پیش میرفت؟ یعنی یک واقعه میتوانست چند گونه اتفاق بیفتد. هر کدام از این احتمالات میتوانست روند تاریخ را عوض کند. یک واقعه تاریخی اتفاق افتاده که اگر اتفاق نمیافتاد، روند تاریخ عوض میشد. به بیش از هزار سال قبل بازگردیم و تصور کنیم چه احتمالاتی برای واقعه کربلا وجود داشت. یک احتمال، حرکت امام حسین (ع) با همه خاندانش به سمت کوفه است. احتمالات دیگر، حرکت امام حسین (ع) به سوی یمن، شام یا ماندن در مکه است که هر کدام میتوانست روند تاریخ را تغییر دهد. چرا امام حسین (ع) این احتمال را انتخاب کرد؟ ایشان همه احتمالات را بررسی و این مسیر را درستترین کاری تشخیص داد که باید اتفاق بیفتد.
وی در ادامه با بیان اینکه وقتی قومی یا امتی از موقعیت تاریخی درست استفاده نمیکند، دچار گناه شده است، افزود: امام حسین (ع) از میان گزینههای مختلف این گزینه را انتخاب کرده است. اگر امام حسن (ع) در زمان خود صلح نمیکرد و گزینه دیگری را انتخاب میکرد، چه اتفاقی میافتاد؟ آیا باز هم همین تأثیر را داشت؟ بنابراین زمان و شرایط وقوع حادثه هم تأثیرگذار است.
نویسنده کتاب «نامیرا» همچنین گفت: برداشت اشتباهی که خیلی از منتقدان دارند این است که مثلا برای فلان شخصیت دفاع مقدس هیچ حاشیهای ننویسید! در واقع یک قهرمان بیچالش از او نشان دهید. ممکن است چنین اثری کشش و جذابیت هم داشته باشد، ولی با شاخصههای رمان متفاوت است. رمان ساختار دیگری دارد و اهداف دیگری را دنبال میکند، بنابراین ساختار رمان، خاطره، زندگینامه و روایت تاریخی کاملا با یکدیگر متفاوت است و نباید آنها را با هم خلط کرد.
صادق کرمیار در ادامه اظهار کرد: در کربلا آنقدر اتفاق رخ داده که هر کدام میتواند دستمایه برای نوشته رمان باشد، اما آنچه در روایت تاریخی اهمیت دارد، چندصدایی بودن است. خیلی از کارهایی که بهعنوان اثر تاریخی دینی در بازار کتاب وجود دارد، رمان تاریخی نیست، تبلیغ دینی است؛ کار تبلیغی که ضرورت هم دارد، ولی رمان نیست. رمانی بهخصوص در زمینههای دینی و مذهبی ارزشمند است که چندصدایی داشته باشد. اگر تکصدایی باشد، همان تبلیغ میشود که بسیاری از دفاتر نشر انجام میدهند. اما اگر بخواهند وارد چالشهای اصلی دینی و مذهبی شوند، باید چندصدایی وجود داشته باشد. یکی از دلایل دیده شدن «نامیرا» شاید همین چندصدایی بودن آن است.
وی با اشاره به طرح داستان در کتاب «نامیرا» و منابع مطالعه شده برای نوشتن این رمان، افزود: قطعا طرح داستان از پیش تعیینشده بود. برای نوشتن این رمان غیر از کتابهای مرتبط با تاریخ اسلام و دورههای تاریخی پیش از اسلام و ...، یک سری کتابهای دیگر و بیشتر در زمینه تاریخ تحلیلی نیز مطالعه کردم. بهعنوان کسی که همیشه در هیأتها حضور داشته، یکسری سوال در ذهنم فهرست میکردم. سوالهایی که در ذهن عوام، خواص و روشنفکران درباره عاشورا وجود داشت را در حد امکان جمعآوری و دستهبندی کردم. بعد به این سوالها ساختار دادم و کار بعدی و مهم، جسارت طرح پرسش بود. درباره شیوه نگاه و نگارش این کتاب جلسات متعددی با دوستان اهل فکر و دانشگاهیان داشتم که به من کمک کرد جسارت پیدا کنم و به شیوهای که دوست دارم، بنویسم.
صادق کرمیار در پایان بیان کرد: من ترجیح میدهم نویسندهها بنویسند، حتی اگر اشتباه بنویسند یا حتی اگر برداشت آنها از تاریخ اشتباه باشد. با تولید آثار تولید متعدد درباره یک موضوع، بهترینها خودشان را نشان میدهند. اینکه تنها چند اثر محدود درباره موضوعی خلق شود، خیلی ارزشمند نیست، درحالیکه نویسندههای زیادی داریم که میتوانند بنویسند.
برچسب ها
تکیه کتاب
سرای اهل قلم
واقعه عاشورا
نشست های فرهنگی