مهدی قزلی در نشست «مقتل به مثابه متن ادبی» بیان کرد: باید متون پر از آرایش و زیباسازی اضافهکارانه را مجددا ترجمه و متنهایی که فهم زندگی معصومین را برای مخاطبان عمومی سخت میکنند پیرایش کنیم.
به گزارش روابط عمومی خانه کتاب و ادبیات ایران، سومین نشست از سلسله نشستهای «تکیه کتاب» با محوریت نهضت حسینی با عنوان «مقتل به مثابه متن ادبی» دوشنبه (دهم مرداد ماه ۱۴۰۱) همزمان با سوم محرم با حضور یاسین حجازی و مهدی قزلی در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
در ابتدای این نشست یاسین حجازی با بیان اینکه کتاب «آه» ویرایشی بر ترجمه فارسی «نفس المهموم» تالیف شیخ عباس قمی است، گفت: 109 سال پیش کتاب «نَفَسُ المَهْموم فی مُصیبَةِ سیّدنا الحُسَیْن المَظْلوم» را شیخ عباس قمی به زبان عربی نوشت و 70 سال پیش نیز آیتالله شعرانی آن را به فارسی ترجمه کرد. آیتالله شعرانی فقه، تاریخ، کلام، فلسفه، عربی، انگلیسی، فرانسه و عبری میدانست اما مهمتر اینکه با زبان و ادبیات فارسی آشنایی داشت ولی اثر او برای استفاده مخاطبان امروز دشوار است چرا که در سر هوای تاریخ طبری داشت.
حجازی عنوان کرد: بازنویسی متون کلاسیک را به قصد اینکه بدانم در آن متون چه گذشته انجام دادهام. متون کلاسیک مانند زیبارویان بلندقدی هستند که قد آنها بلندتر از معمول است، خب شما که اره برنمیدارید این فرد قدبلند را کوتاه کنید تا همقد بقیه شود! کتاب «آه» را به دلیل احساس نیاز جامعه ننوشتهام بلکه این کتاب به دلیل نیاز شخصی خودم نوشته شد و به آن احتیاج داشتم. همیشه این دغدغه و مساله را داشتم که واقعه کربلا چگونه اتفاق افتاده است؟ در مقدمه کتاب «آه» نیز به این دغدغه پرداختهام که حسین فرزند علی چگونه کشته شد؟ این سوال مرا رها نکرد و برای یافتن پاسخ آن اَنیس کتاب شدم و به سمت متونی رفتم که به دوران درخشان نثر فارسی در قرنهای چهار، پنج، شش و هفت تعلق داشتند. اینگونه بود که کتاب «آه» آفریده شد.
این نویسنده ادامه داد: روزی وقتی از پلههای مترو دروازه دولت بالا میآمدم در بساط یک کتابفروش، کتابی با قطع پالتویی دیدم که موضوع آن دستور زبان انگلیسی بود و برخی واژهها در آن با رنگ قرمز علامتگذاری شده بود. آن کتاب در ذهن من تبدیل به شکل و قطع کتابی شد که باید خودم آن را پر میکردم. من در کتاب «آه» متن شعرانی را منقح نکردم و هیچ واژهای را تغییر ندادم بلکه از متن شعرانی توضیحها، تحلیلها و تحشیهها را حذف کردم و تنها مطالب اصلی را باقی گذاشتم. ایماژها و دیالوگها را جدا کردم. نامهها و خطبهها هم که دیالوگ بلند هستند. این قطعات دراماتیک را برداشتم و به سنت کاشیکارهای قدیم، در هر صفحه کتاب تنها یک کاشی و یک قطعه دراماتیک از هر مطلب را باقی گذاشتم و مخاطب را با واقعه تنها گذاشتم تا خودش ببیند و درک کند. در کتاب «قاف» هم به بازخوانی زندگی پیامبر(ص) از سه متن کهن به نامهای «تفسیر سورآبادی» در قرن پنجم، «سیرت رسول الله» در قرن هفتم و «شرف النبی» پرداختم که از تولد تا رحلت آخرین فرستاده الهی را برای خواننده روایت میکند و تلاش کردهام تصویری روایی و بر اساس مستندات تاریخی را برای خواننده به صورت خطی ارایه کنم.
یاسین حجازی در ادامه گفت: معتقدم متون دارای عناصر سازنده یکسانی هستند و داستان ما را سوار بر قایق میکند و وسط دریا آزاد میگذارد. میخواهم بگویم شما اگر پژوهشی دربارۀ شهرسازی روسیه قرن نوزدهم داشته باشید و فرض بفرمایید در داستان «اندوه» چخوف خیابان های آن روز روسیه را ببینید، تاثیرش از آن پژوهش بیشتر در ذهن شما مینشینید و به همین دلیل است که شما در تمام کتب آسمانی میبینید که داستان، یکی از پایههای اصلی است.
حجازی پیشنهاد داد که باید در مورد سایر متون کهن هم بازخوانی صورت بگیرد و گفت: سلسله کتابهای ارزشمندی از تفسیر قرآنکریم در قرنهای چهارم تا هفتم هجری در ادبیات فارسی وجود دارد که قطعا مزرع سبز فلک هستند و در آنها میتوان داس برداشت و صفحه به صفحه ماهِ نو درو کرد.
«قصه کربلا» یک روایت ادامهدار و پیوسته است
مهدی قزلی از دیگر سخنرانان حاضر در این نشست گفت: کتابهایی مانند «آه» به مخاطب امروز کمک میکنند تا با روایتهای سالم، صحیح و قابل فهم درباره عاشورا ارتباط خوبی برقرار کند؛ تعداد این نوع از کتابها زیاد نیست. از دوران نوجوانی به کتابهای تاریخی در حوزه زندگی معصومین علاقه داشتم؛ از همان دوران وقتی کتابی میخواندم با لحن، نثر، زبان و... کتاب میجنگیدم تا بفهمم چه اتفاقی در آن رخ داده است. نگاه من در مجموعه کتابهای «چهارده معصوم» این بود که جوانان و نوجوانان علاقهمند بتوانند با خط ساده با زندگی معصومین آشنا شوند. بنابراین ما باید متون پر از آرایش و زیباسازی اضافهکارانه را مجددا ترجمه کنیم. از این رو در آثارم هر چیز اضافه را حذف کردم. باید متنهایی که فهم زندگی معصومین را برای مخاطبان عمومی سخت میکنند پیرایش کنیم.
این نویسنده ادامه داد: در مورد معصومین نمیتوان تخیل به کار برد مگر اینکه ماجرای معصومین را کنار بگذاریم و قصه و روایت دیگری را پیش ببریم. نویسنده کتاب «آه» هنگام نوشتن از تخیل استفاده نکرده بلکه تدوین را به خوبی به کارگرفت تا فهم هر بخشی از کتاب را برای مخاطب آسان کند. در کتاب «قصه کربلا» از تخیل استفاده نکردم بلکه هر چه از شخصیتپردازی و دیالوگپردازی میدانستم در این اثر به کار گرفتم. «قصه کربلا» یک روایت ادامهدار و پیوسته است و تخیلی نیست. درام دارای نظم درونی، شروع و پایان است و ماجرای کربلا و عاشورا جدای از تعلقی که به آن داریم یک درام بینظیر است و شروع، وسط و پایان دارد. مخاطب اصلی من در این کتاب نوجوانان نیستند ولی با برخی قسمتهای آن نوجوانان نیز میتوانند ارتباط برقرار کنند.
مهدی قزلی در پایان با تاکید بر اینکه ارتباط برقرار نکردن کودکان و نوجوانان با متون کهن را قبول ندارد، گفت: هنر یاسین حجازی در نوشتن کتابهایش در مرحله اول انتخاب و در مرحله دوم تدوین است. تمام کتاب«قاف» مهندسی شده و به هم مرتبط است؛ دلیل آن هم پشتوانه قوی ادبیات است. کتاب «قصه کربلا» برای نوجوانان نوشته نشده اما میدانستم که میخواهم ساده و قابل فهم بنویسم. شاید از این منظر نوجوانان نیز بتوانند این کتاب را بخوانند و با آن ارتباط برقرار کنند. چیزی که در نوشتن این کتاب مدنظر من بود ساده کردن روایت، لحن و نثر کتاب بود. گروههای سنی یازده تا شصت سال این کتاب را خواندند.
برچسب ها
تکیه کتاب
سرای اهل قلم
واقعه عاشورا
نشست های فرهنگی